یادته با هم میرفتیم زیر بارون توی راه ؟!
خیس شدیم با هم دیگه با اشک خیس قطره ها !
پاییز رو یادت میاد صدای برگها زیر پا ؟!
فصل زیبای تو بود پاییز و برگهای طلا !
یادته خیره شدیم به چشم هم چه بی ریا ؟!
حرف زدیم با همدیگه نه با صدا بلکه نگاه !
یادته توی نگامون عشقمون چه پیدا بود ؟!
دلمون مثل دو دیوونه چقدری شیدا بود !
یادته می ترسیدیم بزرگترا نخوان که ما ...
برسیم به همدیگه با یه نگاه با یه صدا ؟!
یادته غم تو چشامون میومد وقت وداع ؟!
دلمون نرفته تنگ بود واسه ی وقت فراق !
یادته چقدری عاشق بودیم ما دو تا تو اون روزا ؟!
واسه روزای فراق یه لحظه بودش مثه سال !
یادته آروز داشتیم واسه ی داشتن هم ؟!
واسه ی وصالمون چه نقشه ها بود توی سر!
یادته گفتی که تغییر میکنی برای من ؟!
واسه ی داشتن رویات میکشی فکرای بد !
یادته خواستی که تغییر بکنم برای تو ؟!
واسه ی داشتن چشمات بپوشونم موهامو !
یادته گفتی عروسم دل من تو رو میخواد ؟!
واسه ی داشتن دستات ندارم صبر و قرار !
یادته گذشته ات رو گفتی برام چه بی ریا ؟!
واسه ی صداقتت بخشیدم و بردم ز . یاد !
یادته اون روزا رو ؟! شاید دیگه یادت نیاد !
واسه ی فکر به اون روزا دیگه حوصله ات نیاد !
ندارم گلایه ای واسه نبودن اون روزا !
دلمم زندون نساخت واسه ی داشتن چشات !
عشق پاییزی برو خدا بهمراهت باشه ...
میدونم دلت همین جاست گرچه از من دور باشه !